-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 دی 1387 09:38
سنگ لوحی باش، عاری از هر تعصبی آنگاه شاید دریابی که حقیقت چیست از حقیقتی که می یابی حیرت می کنی در جایی مکتوب نبوده و به واژه در نمی آید. «اوشو-عارف هندی»
-
اینو یکی که تو گذر زندگی وایستاده بود می گقت:
سهشنبه 24 دی 1387 10:38
زندگی آسایش نیست؛ آرامــش نیست؛ زندگی آزمایـش است. جای زندگی تو زندگیه آدمای زندگی رو که نمی شه عوض کرد؛ باید یه فکری بحال راس و ریس کردن خودت باشی... روزگار همین طوریه نه میشه ازش ایراد گرفت نه میشه بهش نظر داد اون کار خودشو میکنه وبه این توجه نمیکنه که چی برای ماخوبه . فقط ماباید توفکر تغییر واصلاح وبهتر شدن اون...
-
از کجا؟!
شنبه 14 دی 1387 08:06
زمستون شده. و همه جا سفید... پیاده روها خونه ها درختا... آدما ساکتن و ماشینا کند. و من این کندی و سکوت رو دوست دارم و برف هر چی سنگین تر و درشت تر بباره قشنگ تره. دلم می خواد آدم برفی بسازم درست هم قد خودم. دو تا دکمه ی بزرگ بذارم جای چشاش و با نخ کاموا یه لبخند بزرگ بکشم تو صورتش بعد شال گردنمو بندازم دور گردنش. هر...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 آذر 1387 10:58
-
روزی...
سهشنبه 19 آذر 1387 09:40
خانه ات در آسمانها نیست همین جاست روی زمین ساده ترین و بی پیرایه ترینشان به زیبایی هندسی یک مکعب دور از تو، قطره های سرگردان، را هم مهمان دریای کرمت می کنی؟
-
good mornning
دوشنبه 18 آذر 1387 07:12
هر صبح بهاری دیگر است اگر باورتان در تاریک ترین نقطه شب جا نمانده باشد هر صبح بهاری دیگر است حتی اگر بهار نباشد
-
فیه ما فیه
شنبه 16 آذر 1387 23:13
لقد صدق الله رسوله الرویا بالحق لتدخلن المسجد الحرام ان شاء الله. (1) همه می گویند که در کعبه در آییم، بعضی می گویند ان شاءالله در آییم. اینها که استثنا می کنند عاشقند، زیرا عاشق خود را بر کار و مختار نبیند؛ بر کار معشوق داند. «گر خدا خواهد» نگفتند از بَطر پس خدا بنمودشان عجز بشر. ترک استثنا مرادم قسوتی است، نی همین...
-
F=m.a
سهشنبه 12 آذر 1387 14:39
خانم کاظمی گفت: ...وقتی موشک فضایی از جو و جاذبه زمین گذشت، و برایند نیروهای وارد بر آن صفر شد، کلاهکش جدا می شود و کلاهک بدون موتور با سرعت ثابت روی خط مستقیم حرکت می کند و اکتشاف... فکر کردم چیزهایی هستند که آدمی رو به مرحله ای می رسونند که برای حرکت از جاذبه ها رها می شن؛ بی هیچ مقاومت خارجی! در خط مستقیم رو به...
-
۰/۷۵
دوشنبه 11 آذر 1387 05:33
من هستم. هستی هرگز نمی تونه از نیستی به وجود بیاد من هستم، من بودم. و هستی هرگز نمی تونه هیچ بشه، عدم بشه من هستم، و خواهم ماند. تو هستی. و ایمان به تو آرامش بخشه. ایمان به دانایی تو ایمان به قدرت تو ایمان به مهربانی تو... حتی لحظه هایی که از درک "چرا" ها عاجزم، باز در اعماق وجودم حس می کنم نداشتنت چه وحشت...
-
راه کمال راهیست به سوی
جمعه 8 آذر 1387 19:02
زیبایی دانایی نیکویی . «دکتر الهی قمشه ای»
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 آذر 1387 11:08
این پست قبلیه منو یاد فیلم نقاب انداخت –البته هنوز به نظرم این دوتا قابل قیاس نیستند- فیلم خیلی جالبی بود بعد از اون خنده ی شیطانی پارسا پیروزفر فک ما هم شروع کرد به راه به راه افتادن. پارسال که دیدمش تا یکی دو روز تو فکرش بودم. توی شرکت به یکی از بچه ها گفتم چه آدمای بد جنسی پیدا می شن! اونم گفت: و چه آدمای ساده ای...
-
حکایتی از هزار و یک شب
چهارشنبه 6 آذر 1387 21:57
نادانی در حالی که افسار خری در دست داشت، می رفت. دو راهزن او را دیدند. یکی از انها گفت: «من این خر را از او می گیرم.» آن یکی گفت: «چگونه؟» گفت: «با من بیا تا دزدیدن خر را به تو بیاموزم.» پس از آن، مرد راهزن بسوی خر رفت و افسارش باز کرد و خر را به دوستش سپرد. سپس افسار را به سر خود بست تا اینکه دوستش خر را از ان حوالی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 آذر 1387 21:43
کاش آن شب را نمی آمد سحر کاش گم در راه پیک بد خبر ای عجب کان شب سحر اما به ما تیره روزی آمد و شام دگر دیده پر خون از غم هجران و او با لب خندان چه آسان بر سفر ای دریغ از مهربانی های او دست پر مهر آن کلام پرشکر غصه ها پنهان به دل بودش ولی شاد و خرم چهره اش بر رهگذر در ارزان زان ما بود ای دریغ گنج پنهان شد به خاک و بی...
-
تفاوت چیست؟
شنبه 2 آذر 1387 08:12
حضرت موسی در بستر بیماری به ضعف و پریشان حالی دچار است و اطبا چاره کار را خوردن دارویی می دانند. موسی امتناع می کند و شفا را تنها از جانب خدا و خواست او می داند. ندا می آید: ای موسی به عزتم قسم تا این دارو را نخوری شفایت نمی دهم. یوسف پیامبر بی گناه در زندان گرفتار است. از کسی می خواهد بی گناهی اش را به اطلاع عزیز مصر...
-
بهترین بهترین من
جمعه 1 آذر 1387 17:28
در بنفشه زار چشم تو من ز بهترین بهشت ها گذشته ام من به بهترین بهار ها رسیده ام ای غم تو همزبان بهترین دقایق حیات من لحظه های هستی من از تو پر شده ست آه در تمام روز در تمام شب در تمام هفته در تمام ماه در فضای خانه کوچه راه در هوا زمین درخت سبزه آب در خطوط درهم کتاب در دیار نیلگون خواب ای جدایی تو بهترین بهانه گریستن بی...
-
خلیل کافر
جمعه 24 آبان 1387 12:07
راحیل گفت: خیلی ها بر اساس تقدیر و سرنوشت خود روزگار خود را تلخ و یا شیرین می گذرانند، خیلی ها اعتقاد دارند که این تقدیر و سرنوشت توسط خدا وند در روح و روان انسان ها نهاده شده است، در واقع می توان گفت که مشیت الهی است برای انسان، در هر حال همیشه انسان در زندگی خوشبخت نیست گاهی روزگار خود را تا لحظه ی مرگ در سختی و بی...
-
فصل تقسیم گل و گندم و لبخند
جمعه 24 آبان 1387 10:29
چشمها پرسش بیپاسخ حیرانیها دستها تشنة تقسیم فراوانیها با گل زخم، سر راه تو آذین بستیم داغهای دل ما، جای چراغانیها حالیا! دست کریم تو برای دل ما سرپناهی است در این بیسر و سامانیها وقت آن شد که به گل، حکم شکفتن بدهی! ای سرانگشت تو آغاز گلافشانیها! فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید فصل تقسیم غزلها و...
-
یک کلمه فکر!
سهشنبه 21 آبان 1387 00:24
۱- گیریم هستند کسایی که رو تخت میخ می خوابن اما این دلیل نمی شه کسایی که رو تخت معمولی می خوابن گناه کار خونده شن ۲- گیریم که هستند کسایی که با چن تا بادوم چله می گیرین اما اینم حتی دلیل نمی شه اونا فوق العاده قلمداد شن ۳- ...
-
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
دوشنبه 20 آبان 1387 23:57
ای راهب کلیسا کمتر بزن به ناقوس خاموش کن صدا را نقاره می زند طوس آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان بردار جان خود را با ما بیا به پابوس
-
تا شقایق هست...
شنبه 18 آبان 1387 13:48
قناری گفت: - کره ی ما کره ی قفس ها با میله های زرین و چینه دان چینی. ماهی سرخ سفره ی هفت سین اش به محیطی تعبیر کرد که هر بهار متبلور می شود. کرکس گفت: - سیاره ی من سیاره ی بی هم تائی که در آن مرگ مائده می آفریند. کوسه گفت: - زمین سفره ی برکت خیز اقیانوس ها. انسان سخنی نگفت تنها او بود که جامه به تن داشت و آستینش از...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 مهر 1387 21:47
صبح که از خانه بیرون می آمدم مادر داشت تند تند پولک های ماهی برادر کوچکم را به دریای کاغذی اش می چسباند و خودش هم به سختی جورابش را پایش می کرد که دوستش کمتر منتظرش شود و صدای مادر را شنیدم که به من گفت صبحانه ات را خوردی... صبح که از خانه بیرون آمدم آفتاب خیابان ها را پوشانده بود وهوا سوز سردی داشت و آسمان صاف بود....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 مهر 1387 07:00
صبح شده است و خورشید نمنمک از کنج آسمان سلامت می کند و تو می توانی برای گنجشک و گربه غذا ببری و کاکتوس را آب دهی و نسیم صبحگاهی را در ریه هایت استشمام کنی فرصت داری تا شب بهترین روزت را بگذرانی شروع که می کنی یاد او را فراموش نکن
-
ماییم یا که اوست؟
جمعه 26 مهر 1387 05:40
ما از خداى گم شدهایم او به جستجوست چون ما نیازمند و گرفتار آرزوست گاهى به برگ لاله نویسد پیام خویش گاهى درون سینه مرغان به هاى و هوست در نرگس آرمید که ببیند جمال ما چندان کرشمهدان که نگاهش به گفتگوست آه سحرگهى که زند در فراق ما بیرون و اندرون، زبر و زیر و چارسوست هنگامه بست از پى دیدار خاکىای نظاره را بهانه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مهر 1387 18:54
دلم لرزیده بود. مثل کسی که تشنه ی کلام است سالها. روبرویش نشسته بودم و فقط می خواستم حرف بزند. دوسِت ندارن اگه داشتن که تا حالا حاجتتو می دادن اونم چیز به این ساده ای! گفته بود : امام رضا خیلی دوسم داره وقتی میام مشد انگار آه تو بغلشم. و دستهایش را توی سینه اش جمع کرد و یک لحظه چشمهایش پر اشک شد. همه ی کارامو یکی یکی...
-
خراسان امروز
پنجشنبه 18 مهر 1387 19:25
۱. افتتاح 4امین برج بلند جهان در تهران گوارای وجود تهرانی های عزیز. جا داره از همین جا از تلاش جناب قالیباف هم تشکر کنیم که این نماد ملی جدید ایران را به ثمر رساند و ازشون بخواهیم بخاطر عِرق ملی هم که شده اگر قصد نامزدی ریاست جمهوری را نداشتند و اگر... و اگر.... و اگر .... نیم نگاهی هم به زادگاه خود بیاندازند که به...
-
فاطمه، فاطمه است (1)
سهشنبه 16 مهر 1387 20:19
«چگونه باید شد؟» زنانی که در قالب های سنتی قدیم مانده اند، مساله ای برایشان مطرح نیست، و زنانی که قالب های وارداتی جدید را پذیرفته اند، مساله برایشان حل شده است. اما در میان این دو نوع "زنان قالبی" آنها که نه می توانند آن شکل قدیم موروثی را دیگر تحمل کنند، و نه به این شکل جدید تحمیلی هرگز تسلیم شوند، چه باید...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 مهر 1387 18:40
آسایش و آرامشی را که بی رنج ومحنت حاصل شود، هرگز نخواهم. آب آورده را ارزانی باد روزهای درد و سخت را –هر قدر عظیم- یک به یک سپری خواهیم کرد. به امید روزهای خوش و روشنی که یقین داریم خواهد رسید. یقین داریم...
-
فرازی از وصیت نامه لوئی پاستور
یکشنبه 14 مهر 1387 08:01
در هر حرفه ای که هستید نه اجازه دهید به بد بینی های بی حاصل آلوده شوید و نه بگذارید لحظات تاسف بار ، که برای هر ملتی پیش می آید شما را به یاس و نا امیدی بکشاند . در آرامش حاکم بر آزمایشگاه ها و کتابخانه هایتان زندگی کنید . نخست از خود بپرسید برای یادگیری و خود آزمائی چه کرده ام ؟ سپس همچنان که پیشتر می روید ، بپرسید...
-
عیدتان مبارک
چهارشنبه 10 مهر 1387 06:01
بگذار پیش و پس شود روز عید فطر ما با هلال زلف تو افطار می کنیم
-
سوپرمن ولگرد
سهشنبه 9 مهر 1387 20:37
Normal 0 false false false Normal 0 false false false یک شهر ناامن، قتل، سرقت، گروگان گیری، صدای شلیک، تلاش بی خود پلیس ... و قهرمانی که می تواند همه ی ناآرامی ها را سه سوت بخواباند ولی بی خیال و پاتیل صدای خرناسش از گوشه ی پیاده رویی به هوا بلند شده Normal 0 false false false سوپرمن داستان با لباس های ضایعی که شبیه...