یکی از کاربران "تابناک" در پیامی آورده است:
بسمه تعالی
ریاست محترم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای مهندس ضرغامی
با سلام و احترام
وقتی رسانه ای ملی است که مربوط به ملت باشد و منعکس کننده نظرات ملتی
باشد که جامعه ای بزرگ را تشکیل می دهد. اگر رسانه ای صرفاً بیان کننده
دیدگاه جناحی خاص باشد، دیگر نمی تواند رسانه ملی باشد. پس اگر از رسانه
ای فقط یک صدا شنیده شود، آن رسانه تک صدایی و حزبی است و دیگر ملی نیست.
چون به جز جامعه مردگان هیچ جامعه ای در هیچ دورانی نمی تواند تک صدایی
باشد و این نیز برای جامعه زنده و پویای ما مصداق ندارد.
به همین روال رسانه ملی نمی تواند و نباید رسانه دولتی باشد و الا هر
دولتی آنرا به ساز خود خواهد چرخاند. چرخ سازمان شما با مالیات مردم می
چرخد پس سعی کنید ملی باشید و ملی رفتار کنید.
همچنین دست اندرکاران رسانه ملی باید برای مخاطبان خود حداقل به اندازه
خودشان فهم و شعور قائل باشند و به آنها احترام بگذارند نه اینکه خدای
ناکرده در تصورات ذهنی خود محاسبات دیگری داشته باشند.
اما داستان بی احترامی همکاران شما به ملت فهیم و بزرگ جمهوری اسلامی ایران:
نمی دانم که آیا شما برنامه گفتگوی خبری شبکه دوم را در دوشنبه شب (
25/3/1388 ) ملاحظه فرمودید یا خیر؟ گزارشی تقدیم می شود و امیدوارم به
احترام تمام ملت نتیجه اقدام خود را در خصوص آن، به مجموعه مخاطبین خود
اعلام نموده تا شایسته نام رسانه ملی باشید.
طبق روال معمول برنامه گفتگوی خبری حدود ساعت 45/22 دقیقه شروع شد. موضوع
آن هم نقش نظارتی شورای نگهبان بر انتخابات بود. آقای دکتر کدخدایی سخنگوی
شورای محترم نگهبان نیز مهمان برنامه بودند. زیر نویس برنامه شماره پیامک
30002230 را اعلان میکرد تا نظرات بینندگان را دریافت کند.
این موضوع را تلفنی با همکاران شما در روابط عمومی مطرح کردم و
یادآور شدم که از اواخر روز پنج شنبه امکان ارسال پیامک وجود ندارد.
دوستان شما هم این بخش را از زیرنویس حذف کردند. در اثنای برنامه نیز مجری
نامسلط برنامه با اشاره به پیامک های دریافتی از بینندگان مواردی را به
عنوان سئوال از مهمان برنامه می پرسید؟!
من دخالتی در نحوه برخورد شخصیت حقوقی مهمان برنامه با این موضوع ندارم و
پیش داوری هم نمی کنم که ایشان با اطلاع یا بدون اطلاع تنها قرار بوده به
سوالات مشخص برنامه پاسخ بدهد و یا قرار بوده به سوالات مردم هم پاسخ
دهند. اما برای خودم این حق را قائلم که رسانه ای که با پول مالیات بنده
فعال است و نام خود را رسانه ملی می گذارد به اینجانب بی احترامی و توهین
نکند و برای من نیز حداقل به اندازه دست اندرکاران آن شعور قایل باشد.
بیشتر سایتا فیلتر شده و ارتباط اس ام اس هم قطعه! فیس بوک و حتی جامعه مجازی کلوب هم فیلتره! بلاگفا هم مختل شده. دیروز جلوی سارمان مرکزی دانشجوها تجمع کرده بودن اما یه خوش خبری بدم که بر اساس یه منبع موثق ارتباط با دوربین های مدار بسته دچار مشکل شده بود.
عصر دیروز ساعتای ۵ دانشجو ها از دانشگاه بیرون اومدن و درهای دانشگاه تا ۶ بسته شد. پارک ملت شده پایگاه نظامی و حتی از مرزبانی هم نیرو به اونجا اوردن.
همه جا یه جور ملتهب و خفقانه! من که از سیاست بیزارم ته دلم می ترسم. یکی از همکارا می گفت دیشب ساعت ۹ محدوده سجاد مملو از نیرو بود و انگار که نیمه شبه و همه پاساژا و مغازه ها بسته بودن. و بگیر و بزن اطراف فلکه پارک و وکیل آباد غوغا میکرده.
دیروز خواستم برم پیاده روی. از درب شرقی تا اول ملک آباد که می رفتم حدود ۳۰ ۴۰ موتور نظامی ترک نشین با اون کلاه کاسکت و لباسای سبز پلنگی و مصلح که به سرعت از بیخ گوشم رد می شدن و من اونقدر ترسیده بودم که جرئت نمی کردم پشت سرمو نگاه کنم بیبینم کی تموم می شن!
برادرم روزای آخر خدمتشو میگذرونه میگه چقدر آدمای رهگذر رو الکی می گیرن! نگرانم برای اون مادر و بچه ای که یهو اطرافشون شلوغ میشه و چشمشونو باز می کنن می بینن دستگیر شدن
حتی برای همه ی کسایی که نمی خوان حقشون پایمال بشه و می ایستن و بهترین دوران جوونی شون بی رحمی و بی عدالتی و وحشیگری و استبداد و بی منطقی می بینن!
خواهش می کنم از ته دل برای همه شون آیه الکرسی رو زمزمه کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
الله لا اله الا هو الحی القیوم لا تأخذه سنة ولا نوم له ما فی السماوات وما فی الارض من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه یعلم ما بین ایدیهم وما خلفهم ولا یحیطون بشیء من علمه الا بما شاء وسع کرسیه السماوات والأرض ولا یؤوده حفظهما وهو العلی العظیم...
به گزارش «تابناک»، محسن رضایی در سایت شخصی خودش به نامه تند و انتقادی یک هوادار درباره سکوت درباره نحوه شمارش آرا پاسخ داد و تأکید کرد: امروز کسانی که با حق شما مخالفند، از امنیتی شدن فضای سیاسی کشور استقبال میکنند.
بنا بر این گزارش، متن این نامه و پاسخ آن بدین شرح است:
نامه یک هوادار به دکتر رضایی:
آهای سردار. من به تو رأی دادم چون فکر میکردم «مرد»ی و یک رئیسجمهور مقتدر برای ایران من خواهی بود، ولی با خواندن پیام امروزت ـ که بدون تأکید بر حق ما فقط دعوت به آرامش کرده بودی ـ مأیوس شدم. چرا جلوی تضییع حق من و رأی من نایستادی؟ چرا اعتراض نکردی؟
آیا هواداران تو، یعنی ما، تنها ششصد هزار نفریم؟ تو این آمار را باور میکنی؟ تو در تهران برای خودت نشستهای و نمیدانی هزاران نفر مثل من با اینکه ستاد انتخاباتی درست و حسابی نداشتی، ولی تا میتوانستیم بین رفیق و آشنا برایت تبلیغ کردیم، چون میگفتیم اصلح تویی. اتفاقاً استقبال مردم هم عالی بود؛ همه میگفتند مرد است، با برنامه آمده و با اخلاق است.
فقط بیست هزار تومان با پول خودم تراکت چاپ و توزیع کردم. حالا که نگاه میکنم، میبینم شجاعت هم بخشی از اصلح بودن است و تو آن را نداری. خداحافظ انتخابات و خداحافظ مردی که بزرگ میدیدمت.
پاسخ دکتر رضایی به نامه یک هوادار:
فرزند عزیزم. احساسات پاک شما را میستایم و بر احساس مسئولیتتان درود میفرستم و از اینکه از درآمد خود برای تبلیغات اینجانب استفاده کردی، من را شرمسار خود نمودید و اگر ببینمت دستت را میبوسم، ولی بدانید که امروز جامعه ما نیاز به آرامش دارد. فرصت هست که از حق شما دفاع کنم. مطمئن هستم که میدانید تدبیر هم باید در کنار شجاعت باشد.
امروز کسانی که با حق شما مخالفند، از امنیتی شدن فضای سیاسی کشور استقبال میکنند و به همین دلیل من توصیه میکنم که آرامش و متانت خود را حفظ کنید. مطمئن باشید همان گونه که در انتخابات در کنار شما بودم، تا آخر نیز در کنار شما خواهم ماند.
محسن رضایی. 23 خرداد 88.
در این زمانه بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را
صادق زیباکلام در گفتگو با خبرنگار ایلنا مهمترین علت حمایت جامعه دانشگاهی از میر حسین موسوی را آگاهی قشر دانشگاهی از وضعیت نا مطلوب اقتصادی در کشور و نارضایتی از عملکرد دولت نهم دانست و افزود : جامعه دانشگاهی امروز به این نتیجه رسیده است که از میان نامزدهایی که مقابل احمدی نژاد قرار دارند ، موسوی گزینه مناسب تری است . وی در خصوص موج حمایتی های مردمی از میرحسین موسوی گفت : موج حمایتی موسوی به سرعت از دانشگاه ها فراتر رفت و به میان لایههای جامعه رسید و اکنون این موج سطح شهرهای بزرگ را فرا گرفته است . زیبا کلام افزود: در حالیکه تا چند هفته پیش به نظر نمیرسید موسوی شانس زیادی برای پیروزی در انتخابات را داشته باشد و نظر سنجیهای انجام شده حتی از سوی سازمان های مستقل و یا مایل به جریان اصلاح طلب نیز احتمال پیروزی احمدی نژاد را 40 درصد و موسوی را 20 درصد نشان میداد اما از دو هفته پیش تا کنون موج پر هیجان و گستردهایی برای حمایت از موسوی به راه افتاد که احتمال پیروزی وی را بسیار بالا برد . این استاد دانشگاه با اشاره به تاثیر موج حمایتی موسوی بر نظر سنجیهای انتخاباتی گفت: اکنون در نظر سنجیهایی که حتی از سوی حامیان دولت انجام میشود فاصله احمدی نژاد و موسوی بسیار کم شده است و اگر روزهای باقیمانده تا انتخابات این موج حمایتی ادامه پیدا کند شاهد پیروزی موسوی در دور اول انتخابات خواهیم بود . وی با بیان اینکه حامیان دولت متوجه خطر ازسوی موسوی شدهاند افزود: شدت گرفتن سرعت موج حمایتی از موسوی نگرانیهایی را میان حامیان دولت بوجود آورد بطوریکه در هفتههای گذشته فعالیت تبلیغاتی موسوی مورد هجمه و حملات بسیاری قرار گرفت در حالیکه از سوی حامیان دولت هنوز از محسن رضایی حرفی در میان نیست و کروبی کمتر مورد توجه است . زیباکلام با تاکید بر اینکه بسیاری از اصولگرایان مدتهاست که از مدیریت احمدینژاد ناراضی هستند، گفت : در حال حاظرنخبگان اصولگرا نیز مانند دانشگاهیان و فرهیختگان از وضعیت موجود اقتصاد کشور، تصمیمات گرفته شده در سیاست خارجی و جایگاه ایران در عرصه بین الملل ناراضی هستند و بخشی از اصولگرایان که عقلگرا و با تجربه تر هستند به تدریج درطول 4 سال گذشته از احمدی نژاد جدا شدند و اکنون نیز تنها گروه تندرو اصولگرایان که سیاست زده و ایدولوژیک هستند همچنان حامی موسوی ماندهاند. این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد : مخالفان احمدینژاد در احزاب بزرگ اصولگرایان مانند جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین نگذاشتند این احزاب به نفع احمدی نژاد رای دهد و میبنیم که این احزاب اکنون برای حمایت از رئیس جمهور سکوت کرده اند. وی در خصوص احتمال انشقاق جریان اصولگرایی گفت : هرچند که پیروزی احمدینژاد اکنون بعید به نظر میرسد اما اگر این اتفاق بیافتند مخالفت اصولگرایانی که از وی ناراضی هستند عمیق تر میشود و در میان جریان اصولگرایی نیز این مخالفتها تاثیر گذار خواهد بود.
منبع: zibzkalam.com
کتاب
ها رو بهش دادم. پرسید: "کارتتون اینجاست؟" گفتم: "بله." زیر
لب شمارمو تکرار می کرد و دنبال کارتم تو یه جعبه مقوایی می گشت. از فرصت استفاده
کردم و نفسی راست کردم پله های سه طبقه رو یک نفس بالا اومده بودم. کارتمو پیدا
کرد همونطور نگاهش روش متوقف شده بود، گفت: "به مادرت سفارش ما رو هم بکن." با من
بود؟ یه نگاهی به اطرافم انداختم. کسی اونجا نبود. "ببخشید متوجه نشدم."
بدون اینکه لحنشو تغییر بده تکرار کرد: "به مادرت سفارش ما رو هم بکن!"
من که کاملا مات مونده بودم، لبخند کمرنگم محو شد و ناگهان قلبم فشرد. در حالیکه
سریع شماره ها رو وارد می کرد با حزن ادامه داد: "یادت که نمی ره؟!" نگاه
مبهوتم سر خورد روی زمین. به سختی گفتم: "اگر لایق باشم." سرشو بلند کرد
و احساس نگاه پرمحبتی منو در بر گرفت. "کتاب نمی برین؟" از بین حجم بغضم
صدای ضعیف نه رو شنیدم و قبل از اینکه اشکام جاری بشه خداحافظی کردم.