مقیاس : |
|||||||||||||||
|
|||||||||||||||
|
سناریوهای زیر تلاش میکنند که دیدگاه شما نسبت به عشق را توضیح دهند:
1- پایان دنیا نزدیک است. اگر فقط بتوانید یک نوع از حیوانات را نجات دهید، کدام را انتخاب میکنید؟
الف) خرگوش ___ ب) گوسفند___ پ) گوزن___ ت) اسب
2- به آفریقا رفتهاید. به هنگام بازدید از یکی از قبیلهها، آنها اصرار میکنند که یکی از حیوانات زیر را به عنوان یادگاری با خود ببرید. کدام را انتخاب میکنید؟
الف) میمون___ب) شیر___پ) مار___ت) زرافه
3- فرض کنید خطای بزرگی انجام دادهاید و خداوند برای مجازات شما تصمیم گرفته است که به جای انسان، شما را به صورت یکی از حیوانات زیر در آورد. کدام را انتخاب میکنید؟
الف) سگ___ب) گربه___پ) اسب___ت) مار
4- اگر قدرت داشتید که یک نوع از حیوانات را برای همیشه از روی کره زمین نابود کنید، کدام را انتخاب میکردید؟
الف) شیر___ب) مار___پ) تمساح___ت) کوسه
5- یک روز، با حیوانی برخورد میکنید که میتواند با شما به زبان خودتان صحبت کند. دلتان میخواهد که کدامیک از حیوانات زیر باشد؟
الف) گوسفند___ب) اسب___پ) خرگوش___ت) پرنده
6- در یک جزیره دور افتاده، تنها یک موجود زنده به عنوان همدم و همراه شما وجود دارد. کدامیک را انتخاب میکنید؟
الف) انسان___ب) خوک___پ) گاو___ت) پرنده
7- اگر قدرت داشتید که هر نوع حیوانی را اهلی و دستآموز کنید. کدامیک از حیوانات زیر را به عنوان حیوان خانگی خودتان انتخاب میکردید؟
الف) دایناسور___ب) ببر___پ) خرس قطبی___ت) پلنگ
8- اگر قرار بود برای 5 دقیقه به صورت یکی از حیوانات زیر در میآمدید، کدامیک را انتخاب میکردید؟
الف) شیر___ب) گربه___پ) اسب___ت) کبوتر
بگذار این راه راه من باشدو این جاده جاده ی من
بگذار غرق شوم در دستان سرد نمناک این ابر
بگذار تا بگریم بر تنهایی دستان بی رمق کویر
بگذارعاشق شوم بر باد سرد پاییزی
بگذار آرام گیرم در آغوش سیاه شب
بگذار نصیحت کنم گلبرگ های عاشق را
بگذار بگویم از باران از شب از ماه
بگذار ابر عاشق شود ، ببارد ، برسد به مشوق ،زمین
بگذار ابر ببارد بر گیسوان بید ، بی پروا و عاشق، تر کند لبان سرخ گل ها را
بگذار برگ هایی از جنس طلا برقصند در آغوش باد در بزم ابر
بگذار احساس کنم پاکی شبنم را بر گلبرگ
بگذار بخندم بر کودکی دنیا به بزرگی زمین
بگذار نگاهت در نگاهم غرق شود
بگذار شاید فردا زنده تر از امروز
بگذار زمین ناز کند ، باد فریاد کشد ، ابر در فراق بسوزد
بخار گرفته است دلم از سرمای این شب اما
چشمان تو همه چیز را از پس این پنجره ی
بخار گرفته از سپیدی غم می بیند
بگذار بفهمم این زجه از آن کیست که درون را پاره می کند
بگذار بفهمم ، بدانم جغد شوم بر سر شاخه ی خشکیده ی باغ
به کدامین گلبرگ خیره شده
بگذار بدانم ابر چرا عاشق ، برگ چرا بی روح
بگذار بدانم کجایی تا که هر روز به شوق دیدنت به کنار برکه
خیره در زیبایی چشمانت غرق نشوم.....
پدر ای وجودم از تو
قدرت و توان گرفته
ای که از دم نفسهات
هستی من جان گرفته
پدر ای که از تو جاری
خون زندگی تو رگهام
ای که از نور دو چشمت
نور زندگی به چشمام
پدر ، پیچ و خم راهم
نمیخوام بی راهه باشه
گل سرخ آرزوهام
توی فکر غنچه باشه
پدر دست یاری تو
اگه دستامو نگیره
کوره راه رفتن من
مثل شبهام میشه تیره
تولدت مبارک
«سوگند به درخشندگی روز،
«سوگند به شب هنگامی که تاریکی دنیا را فرا می گیرد.
«خدایت تو را ترک نگفته و از نظر دور نساخته است.
قرآن سوره 93.