زمستون

یک قدم مانده به...

زمستون

یک قدم مانده به...

سوم مهر

 امشب را به طول ماههای پیاپی، عمیق می خوابم 

با فکری رها، 

و با لبخندی از حضور مانوس خواهرم

و قطره اشکی که از معرفت ناب دوستان بر گوشه چشمانم شکفته  

معرفتی... 

 

امشب را 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
کشکول چهارشنبه 3 مهر 1387 ساعت 09:09 ب.ظ http://kashkolans.blogsky.com/

ماهی هم عالمی دارد

محمد چهارشنبه 3 مهر 1387 ساعت 09:42 ب.ظ http://www.salsabil-spring.com

شب جالبی بود...
تجربه شو هیچ وقت نداشتم...
آدماش متفاوت بودند...

قاصدک پنج‌شنبه 4 مهر 1387 ساعت 12:00 ب.ظ http://lmgolsr.blogfa.com

سلام
و شب قدر . و من چه قدر در غفلت بودم

نویسنده جمعه 5 مهر 1387 ساعت 09:21 ق.ظ http://zemestun.blogsky.com

حسرت عمیقی بر روحم ماند
راز بهانه گیری ناخودآگاه دل دلگیرم:

"جای خالی یاران قدیمی و عزیزانم"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد