زمستون

یک قدم مانده به...

زمستون

یک قدم مانده به...

روزی می آید


که با شوق به خود می رسی،


و در آئینه ات به خود خوشامد می گویی،


و هر یک به خوشامد گویی دیگری لبخند می زند،


و می گوید بنشین. بنوش.


بار دیگر غریبه ای را که خود بودی دوست خواهی داشت.


شرابش ده. نانش ده. به او عشق بورز. به غریبه ای که در سراسر زندگی دوستت داشته.


کسی که با تمام وجود تو را شناخته. و تو او را نادیده گرفته ای.


نامه های عاشقانه، عکس ها، یاداشت های نومیدانه ات را از گنجینه بردار.


تصویرت را از آئینه برگیر.


بنشین. با شور و شادی زندگی را سپری کن.

نظرات 3 + ارسال نظر
کشکول یکشنبه 31 شهریور 1387 ساعت 09:26 ب.ظ http://kashkolans.blogsky.com/

زیبا بود

مریم دوشنبه 1 مهر 1387 ساعت 12:36 ق.ظ http://www.2377.blogfa.com

سلام.به ما هم اگه دوست داشتی سر بزن.

سارا دوشنبه 1 مهر 1387 ساعت 06:04 ب.ظ http://sara-tanha.blogsky.com

سلام

خواهش می کنم این وب متعلق به همه ی ایرانی هاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد