روزی می آید
که با شوق به خود می رسی،
و در آئینه ات به خود خوشامد می گویی،
و هر یک به خوشامد گویی دیگری لبخند می زند،
و می گوید بنشین. بنوش.
بار دیگر غریبه ای را که خود بودی دوست خواهی داشت.
شرابش ده. نانش ده. به او عشق بورز. به غریبه ای که در سراسر زندگی دوستت داشته.
کسی که با تمام وجود تو را شناخته. و تو او را نادیده گرفته ای.
نامه های عاشقانه، عکس ها، یاداشت های نومیدانه ات را از گنجینه بردار.
تصویرت را از آئینه برگیر.
بنشین. با شور و شادی زندگی را سپری کن.
زیبا بود
سلام.به ما هم اگه دوست داشتی سر بزن.
سلام
خواهش می کنم این وب متعلق به همه ی ایرانی هاس